آرشیو بهمن ماه 1395

اينم يه ترفند باحال واسه دير رسيدن ????هههههههه ????

داستان????

يك بار پدر بسيار ثروت مندي پسر خودرا به روستايي برد.تا اورا با شيوه زنگي انها اشنا سازد.

در راه برگشت پدر از پسر پرسيد :سفر چطور بود؟

پسر:عالي بود پدر.

پدر :از انان چه اموختي؟

پسر: ما گوسفند نداريم ولي انها دارند.حوض ما تاوسط خانه كشيده شده اما رودخانه انها بي پايان است.ما قطعه زمين كوچكي براي زندگي داريم ولي كشتزار انان بسيار گسترده است.سراسر باغ مارا چراغ روشن ميكند ولي شب هاي انان را ستاره ها روشن ميكند.

پدر با شنيدن حرف هاي پسر سر به زير انداخت و خاموش شد .

پسر :پدر جان مرسي به من نشان داديد ما چقدرفقيريم !????

نوشته:دبوا  استيت 

كسي كه اين داستان را برام تعريف كرده، قسم مي‌خورد كه واقعي است. او تعريف مي‌كرد كه يك شب هنگام برگشتن از ده پدري‌اش در جايي ميان گيلان و اردبيل، به ياد حرف پدرش مي‌افتد كه مي‌گفت جاده قديمي با صفاتر است و از وسط جنگل رد مي‌شود! او هم به جاي اين كه از جاده اصلي حركت كند، راه خود را به سمت جاده قديمي و جنگلي كج مي‌كند! او خود اين‌طور تعريف مي‌كرد كه:

بقيه در ادامه مطلب 

جك باحال جديد????

شماره هاي توي گوشيم ٩٩٪ بيخودنا

ولي حالا كافيه يكيو پاك كنم

فرداش مرگ و زندگيم دست همون يه نفره !

????????????????????????????????????????????????????????????????????????

بقيه در ادامه مطلب 

????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????

بقيه در ادامه مطلب 

طنز 

ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ !!
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺍﻣﺮﺗﻮﻥ ??
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﮔﻔﺖ : ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩﯾﺪ!?
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﮔﻔﺖ : ﺩﯾﮕﻪ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﺸﯿﺪ !..
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﮔﻔﺖ :ﭼﯽ ??
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﮔﻔﺖ : ﮐﯽ!?
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
ﮔﻔﺖ : ﮐﺠﺎ!?
ﮔﻔﺘﻢ : ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ
رواني ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ.. ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﯽ ﺟﻨﺒﻪﺗﺮﻥ

????????????????????????????????????????????????????????????????????????

بقيه در ادامه مطلب